مثل هم شدیم عزیز دلم .. درگیری های محیطی و کاری و ضرورت ها ما رو از دنیای علایق و زیبایی ها و با هم بودن مون دور کرده و این همون دردیه که در نظام نا متوازن و نا برابر سرمایه داری همه ی کارگران بهش دچار میشن .. به از خود بیگانگی ای که فرصتی برای فراغت و پرداختن به علایق و آرزوهات نمیزاره .. توی شرکت نشستم .. امروز دنبال کارهای مجوز نشریه دریان بودم .. این دو ماه کار فشرده ام هیچ نتیجه ی مفیدی نداشت و من موندم و کلی مساعده و تنها امیدم به اون کتاب دیتابیس که هنوز قرارداد بسته نشده .. فقط این روزها از نو همونطور که می دونی با نوید میرم باشگاه و بیشتر خونه و با خودم هستم و مطالعه و گاهی دیدن فیلم و به زودی شروع می کنم به از سر گرفتن زبان و البته نوشتن .. خیلی وقته نمی نویسم هم دیگه سبک نوشتاریم رو گم کردم و هم کلی حرف و ایده هام رو ! زمانی که به نوشتار در میاد متوجه تضادهاش میشم و این بهتره تا در ذهن تکرار کردنش و روایت کردنش ! .. از اینها بگذریم .. داره وقت نهار میشه .. اتاق بغلی یکی از کله گنده های اقتصادی و طبعاْ سیاسی !! نشسته و دارند از قراردادهای کلان حرف می زنند و خنده هایی که مو رو به تنم سیخ می کنه و مزخرفاتی که به خوبی از دنیای چیپ مزخرف کلیشه ای بی محتواشون خبر میده .. با جواد - دوست در ظاهر مذهبی ولی قلباْ انسان محور و خوش زبان و قابل احترامیه - نشستیم و می خندیم به کس و شعراشون ! چند روزه که میام سر کار و خبری نیست و کاری برای انجام دادن نیست و منتظر مجوز اون کتابم . اوضاع آروم به نظر می رسه جز چند ضربه و تکانه که سر فرصت برم خونه یه چیزی ازش می نویسم .
راستی به فکر تهیه کردن و گرفتن چند مدرک و تخصص هستم که شاید به دردم بخوره .. برای ۱۷ و ۱۸ بهمن ماه اولین کنفرانس بین المللی تحقیقات بازاریابی در دانشگاه شهید بهشتی برگزار میشه که مدرک معتبر دانشگاه شهید بهشتی رو بنا به ادعاشون میدن ! و اگر پولی میومد دستم دوره های مجتمع فنی رو برای تکمیل مدرک و تخصص طراحی سایت می گذروندم فکر کنم باید زود شروع کنم تا سر موعد مدارکم جور باشه . به نظرم به دردمون می خوره .
راستی یه عالمه موسیقی خوب گرفتم این مدت که دونه دونه با البومش برات معرفی می کنم .. اون سبک هایی که فکر می کنم تو هم خوشت بیاد رو بهش اشاره می کنم تو وبلاگ هایپریکولوژی ... خب دیگه تو این شرایط چیز بیشتری به ذهنم نمی رسه و برم سراغ چند تا تماس .. چقدر این بی پولی و در واقع نه بی پولی که ۱- بی نتیجه بودن تلاش ها و ۲- بر باد رفتن آرزوها و برنامه ها منو دمغ و پنچر کرده و می کنه .. ولی خب می گذره .. بله می گذره ...