نمی دونم حسم رو چطور توصیف کنم ؟ انگار یه چیزی تغییر کرده .. اینو حسم بهم میگه . اینترنت کمتر میای و از این بابت خوشحالم . دوستانی پیدا کردی که به گفته ی خودت بالاخره باهاشون شادی و می خندی و بیرونی و از این بابت عمیقاْ و صمیمانه خوشحالم برات عزیز دلم . اوضاع کار و وضع مالیت رو خبر ندارم . هر چند خودم هم بهتر نیستم .
از دیروز که آف لاینت رو خوندم همش ذهنم مشغول تصویر سازیه از اتفاقات و احتمالات و خبرهای مختلف و با این تماس امشب و موکول شدنش به بعد و دو سه بار تماس گرفتنم و بی جواب موندن تماس هام و رفتن روی صندوق صوتی طعم این نگرانی و مشغله ی ذهنیم تندتر و ملموس تر و ماندگارتر شده ! ولی هر چه هست امیدوارم منطبق بر میل و خواست و به صلاح تو و وضعیتت باشه عزیزم .
دیروز هم فوتبال بودم و خیلی خوب بود ولی مثل همیشه کلی لگد و درد پا و زانو و استخوان هام که شب تا ۲ ساعت نذاشت بخوابم . عجیبه انگار دارم پیر میشم !! از هفته بعد ، بعد از فوتبال قراره بریم استخر . فکر کنم بهتر باشه.
راستی بالاخره مزدک و خانمش و سروش از ترکیه خلاص شدن و رفتن سوئد . خیلی خوشحال شدم.
وسط گزارش نویسی در شرکت دارم این متن رو برات می نویسم عزیزم که حضور ذهن کافی رو ندارم . بذار قبل از اینکه تمومش کنم یه آهنگی رو برات معرفی کنم که چون اینجا فیلتر شکن ندارم می سپرم خودت پیداش کنی و بگوشی البته من روی گوشیم نصفه دارم آهنگو و نمی دونم تا آخرش چه شکلی میشه ولی تا اونجایی که من شنیدم خیلی زیبا بود ! اینه :
Blow-Ghinzu
Jet Sex - Ghinzu
دو تا شد از گروه گینزو .. کارای قشنگی اند .
خب دیگه من کم کم برم به کارهام برسم عزیزم . بهار هم تموم شد و یه تابستون دیگه ! ویژگی پر رنگ امسال این سریع گذشتنش بود برام . اصلاً نفهمیدم کی شد که بهار رفت !
به امید دوباره دیدن و شنیدنت ...
چه روزای گنگ و عجیبی بود چقدر دلم میخواست باهات حرف بزنم و نمیتونستم ! روزهای ناباوری و وهم آمیز! آمیخته با مستی و فراموشی که قدرت خیالی بودنش رو چندین برابر میکرد! انگار نیستی ! انگار توی یه خواب یه رویای تلخ و شیرین گم شدی که هیچی رو نمیتونی احساس کنی ... انگار تمام لحظه ها بهت دروغ میگن و تو سعی میکنی بفهمی کجایی و چه میکنی اما کار سختیه ! باید برات بنویسم بی رقیب ترینم....